چاپلوس مترادف


چاپلوس مترادف اسم فرم

  • sycophant خوشامد گو، yes-man، flunky، bootlicker سرسپرده، ابزار، timeserver، fawner، ندیم، ادعاهاي، truckler، انگل، lickspittle، myrmidon.

چاپلوس مترادف صفت فرم

  • ، تبدیل شدن جذاب، تزئینی و زینتی زیبایی، بالا بردن.
  • افتخاری, تقدیر امیز, مربوط به تحسین وتمجید, eulogistic, ستایش, تجلیل, honeyed, unctuous, دریافت, sycophantic, panegyric.

چاپلوس مترادف فعل فرم

  • fawn truckle، تملق گفتن، خزیدن انقباض غیر ارادی ماهیچه، grovel، kowtow، bootlick، دولا شدن، ترس دولا شدن، تعظیم، زانو زدن.
چاپلوس لینک های مترادف: افتخاری, تقدیر امیز, مربوط به تحسین وتمجید, ستایش, دریافت,

چاپلوس مترادف،