چاپ کردن مترادف
چاپ کردن مترادف فعل فرم
- نژاد خرس، procreate، ضرب، کلون تکثیر، تولید، beget، قلمه زدن، هچ، تخم ریزی، fructify، جمعیت.
- کپی از نو بازسازی, از نو خلق کردن، منعکس کننده، تکرار، تکراری، چاپ مجدد، ردیابی، آینه، اکو، مطابقت، رونویسی، فتوکپی، recast.