چاک مترادف
چاک مترادف فعل فرم
- pat، شیر سکته مغزی، غلغلک دادن، نوازش، تلنگر نوازش کردن، حیوان خانگی.
- خلاص شدن از شر از دور انداختن بیرون پرتاب، پرتاب، از دور، از بین بردن، خارج، تبدیل، اخراج، بیرون راندن، حذف.
- پرتاب بازی شیر یا خط پرتاب، تلنگر، رسن، قیر، بازیگران.