چرک کردن مترادف


چرک کردن مترادف فعل فرم

  • خاک های کثیف و گل آلود، smirch، لکه چلپ چلوپ، لام، ترشح، splotch، لکه.
چرک کردن لینک های مترادف:

چرک کردن مترادف،