چهار نعل مترادف


چهار نعل مترادف فعل فرم

  • اجرای صدای یورتمه رفتن اسب، قنتر، lope، دندانه دار کردن amble، سرعت، prance.
  • اجرای عجله تسریع، پرواز، مسابقه، گم شدن، scud، لیز خوردن، گریز، ها، فرار کردن، hotfoot، فاصله، عجله.
چهار نعل لینک های مترادف: