چوپان مترادف


چوپان مترادف فعل فرم

  • گله راهنمای، حفاظت، مستقیم در جمع آوری، نظارت، خلبان، منجر، نظارت، هدایت، تمایل، اسکورت، وزیر به، سپر.
چوپان لینک های مترادف: