کالسکه مترادف


کالسکه مترادف اسم فرم

  • حرکت کردن لرزش، باب نود، نوسان، پرتاب، موج، نوسان، تکان دادن، اهسته تکان دادن.

کالسکه مترادف فعل فرم

  • لرزش نوسان، جنباندن تکان، اهسته تکان دادن، در نوسان بودن، موج، سر گردانی، باب، اشاره، quiver.
کالسکه لینک های مترادف: