کبودی مترادف
کبودی مترادف اسم فرم
- contusion تغییر رنگ, سایش black-and-blue علامت، خراش، جراحت، صدمه دیده است، زخم و درد و التهاب و تورم، ضایعه است.
کبودی مترادف فعل فرم
- زخم زخمی، صدمه دیده است، توهین، اهانت قدر داشتن، پریشانی، درد، سرند، ساییدگی، prick، نیش.