کشیده خیس کردن مترادف


کشیده خیس کردن مترادف فعل فرم

  • غرق، تبادل نظر، غرق، سیل زده، غرق، شیرجه، شیب، شیب، اردک، غوطه دادن، خیس، پیدا کردن ماریجوآنا، خیس، اشباع، ترشی فرو بردن، slosh، چلپ چلوپ، استحمام، نم نم.
کشیده خیس کردن لینک های مترادف: