کنوانسیون مترادف


کنوانسیون مترادف اسم فرم

  • ««جلسه، ماشین سواری، تجمع، جماعت و انجمن و محفل و شورای کلیسایی، parley.
  • سفارشی، تمرین، تشریفات، سنت، conventionality، استفاده، توافق، درک، تمرین، کد، پروتکل.
کنوانسیون لینک های مترادف: