کودک مترادف
کودک مترادف اسم فرم
- بی گناه، دختر ساده, naïf, طبیعی, retardate.
- نوجوان جزئی، نوجوان، کودک نو پا جمع، بچه شیطان و موذی، بچه، kiddy، moppet، کودک، دختر، پسر، نی نی، فرزندان.
- نوزاد, عزیزم, نوزاد،, papoose.
کودک مترادف صفت فرم
- babyish.
- دقیقه های کوچک، کوچک، دریایی، کوچک، کوچولو، teensy، ادم بسیار قد کوتاه، کوتوله، کوچک، مینیاتور، کوتوله undersized.
کودک مترادف فعل فرم
- coddle cosset، محافظت از گرامی، شناور، عشق، پرورش، پت، متنعم، افراط، نوازش کردن, از بین بردن، mollycoddle، overprotect، مادر، smother.