کور مترادف

کور مترادف صفت فرم

sightless, unsighted, unseeing, visionless, eyeless, سنگ کور.
مبهم متراکم، بی فکر بی معنی، عيب، shortsighted، غفلت، غفلت، imperceptive، غافل، undiscerning، unenlightened نزدیک، purblind.

کور لینک های مترادف: سنگ کور,

کور مترادف،

مترادف مترادف،

مترادف روز

نقطه: نوک اوج، راس، نوک قلم کاسپ، اوج، سنبله، با چنگک صاف کردن، از دست دادن، اندام, محل، مکان محل نقطه منطقه موقعیت سایت منطقه بلبرینگ، محل, رانش, تم موضوع موتیف، تمرکز،...