کونی زدن مترادف


کونی زدن مترادف فعل فرم

  • سیلی آمار اعتصاب، wallop، هوس، تنبیه کردن، ضرب و شتم، قهوهای مایل به زرد، دست و پا زدن، نیشکر، ترش، شلاق.
کونی زدن لینک های مترادف: