گذشتن از مترادف
گذشتن از مترادف فعل فرم
- اسکن بررسی، بشکافيم منافذ بیش از، بررسی، چشم، نگاه بیش از، به نگاه، بررسی، اجرا از طریق، بازرسی، کالبدشکافی، مطالعه، اکتشاف، بطور عمودی.
- خنثی کردن درمانده، مخالفت، انکار، مقابله با کفایتی، مقابله، صلیب، gainsay، فویل، نقض، طفره رفتن، مانع، outmaneuver، بررسی.
- صلیب رفتن در سراسر، عبور، روگذر، تصویب بیش از بیش از، برش در سراسر, تقاطع, نیمساز کردن، نفوذ، سفر در سراسر، مارس بیش از، پوشش، پل، از طریق برش.