گرسنگی مترادف
گرسنگی مترادف اسم فرم
- تمایل، حسرت، اشتیاق، شهوت، ین، خارش، آرزو، شیدایی، ولع مصرف، معده، نیاز، تقاضا.
- گرسنگی، قحطی، voraciousness، famishment، esurience، اشتها.
گرسنگی مترادف فعل فرم
- ارزو گرسنگی طولانی مدت، آرزوی، میل، hanker، کاج، تشنگی، خارش.
- زباله های دور، پژمرده هلاک می میرند، famish، گرسنگی، سریع.