گرفتگی مترادف


گرفتگی مترادف فعل فرم

  • تحت الشعاع قرار دادن پیش افتادن, اکسل, شکست دادن, تحت الشعاع قرار دادن پیش افتادن از، فراتر از.
  • مبهم تیره تار، بلات، پاک کردن، پنهان کردن، پنهان، خاموش.
گرفتگی لینک های مترادف: اکسل, شکست دادن,