گزاف مترادف
گزاف مترادف صفت فرم
- spendthrift، profligate، اسراف، بی فایده، improvident، فراوان است.
- بیش از حد عجیب، مفرط, بی دلیل ظالمانه، شدید، ناروا، متورم، فاحش، وجدان، بسیار زیاد است، overmuch.
- زیاد، بیش از حد, گزاف، intemperate، فوق العاده، وحشی، خیالی، عجیب و غریب، بی بند و بار، مزین, far-out.
- عجیب، زرق و برق دار، پر اب و تاب، high-flown، متورم، تورم، متورم، fustian، نفخ، ranting، متظاهر، bragging پرشکوه، پرمدعا، دارای اطناب، پرگو، prolix.