گل مترادف
گل مترادف اسم فرم
- mudslinging اسمير تهمت، فحاشی، افترا، muckraking، ترور شخصیت، نام گذاری، افترا، رسوایی، خاک.
- باتلاق سرگین زار، لجن و گل، خاک.
- شکوفه شکوفه، گل آذين گل کوچک، floweret، جوانه، posy.
گل مترادف صفت فرم
- شدید تازه حیاتی، پر جنب و جوش, سالم، سبز، خیط و پیت کردن, abloom, شهوت انگیز، فراوان، شکوفایی، پر رونق، مرفه،، شبدر پررونق است.
گل مترادف فعل فرم
- شکوفه شکوفه burgeon، کلم، اوج، effloresce، توسعه، رشد، بالغ، گشوده، رسیده کردن یا شدن، تکامل، maturate، می رسند.