گناهکار مترادف


گناهکار مترادف اسم فرم

  • evildoer، ستمکار، reprobate، transgressor، backslider، بی وجدان، عادی شهر تهران، مجرم، malefactor، مرتد.
  • جنایی, lawbreaker, ستمکار، مقصر، بی وجدان، malefactor، مجرم، عادی شهر تهران، محکوم, گانگستر.
گناهکار لینک های مترادف: جنایی, گانگستر,

گناهکار مترادف،