تجاوز مترادف
تجاوز مترادف اسم فرم
- تجاوز نفوذ، تخلف، poaching، تهاجم آنها، تجاوز، تجاوز، تخلف، obtrusion.
- تجاوز نفوذ، حمله شورشيان، تخلف، تحمیل، فرض، آنها، غصب،،ضمن.
- سوء رفتار سوء گناه، تخلف، نقض، اشتباه، جرم، تخلفات، گناه، جرم، خطا، نافرمانی،،ضمن، نقض.
تجاوز مترادف فعل فرم
- بسپارند transgress ولگرد، سقوط، گمراه مى، گناه، توهین، نافرمانی، گمراه، سقوط از فضل، شکستن قانون، بیش از حد.
- تجاوز اب پز مزاحم شدن, تجاوز, نقض, obtrude, حد خود تجاوز کردن، حمله.
- مزاحم شدن تجاوز، تجاوز، غصب، حمله مناسب، impinge، جمعیت، obtrude، arrogate، حد خود تجاوز کردن.
- نقض شکستن، نقض نقض، transgress، نافرمانی، تجاوز، impinge، تجاوز، مزاحم شدن.