دستگیری مترادف
دستگیری مترادف اسم فرم
- بازداشت, ضبط, دلهره, یقه, حبس.
- توقف، توقف، قطع، وقفه، سرکوب، انسداد، مهار.
دستگیری مترادف صفت فرم
- قابل توجه, قابل توجه جالب جذاب جاذب، جذاب، قابل توجه، گیج و جذاب.
دستگیری مترادف فعل فرم
- تصاحب دستگیری، ضبط، محدود، سردسته زندانی، زندان، قلاده، ناب، خرج کردن.
- تعامل با جذب engross، جذب، مجذوب، فتنه، گرفتن، پرچ، spellbind.
- توقف توقف بررسی، اقامت، مانع، مهار، مانع، قطع، غرفه، سرکوب.
- درک درک درک، درک، می دانم، تشخیص، درک، قدردانی، دنبال، تشخیص.
- دستگیری ضبط، توقیف، گرفتن، بازداشت ناب، خرج کردن، سینه، قلاده، زندان، زندانی، سردسته.