مرگ مترادف
مرگ مترادف اسم فرم
- برساند، وفات خروج، خروج، پایان، انقضا، گذر، quietus، دقت mortis.
- تخریب نابودی سقوط، انقراض، تخریب، مرگ، تخریب، پایان، خراب کردن، در حال باطل کردن، قربانی، انسداد، ruination، ریشه کنی.
- مرگ پایان، پایان برساند،، قطع، خروج، انقضا، انقراض، سقوط، تباهی، نابودی، مرگ، ختم.
مرگ مترادف صفت فرم
- محتضر, انقضای, عبور, عدم, پایانی, نهایی, فانی ميانى است.
- ناپدید اضمحلال، کاهش، کاهش، dwindling ميانى، پایانی، عبور، عقب، بازنشستگی، عقب نشینی.
مرگ مترادف فعل فرم
- محو تضعیف، پژمرده، ebb افول، رویم، پیتر، lapse، فروپاشی، ناپدید می شوند، محو، برو، ترک، ترک.
- منقضی هلاک زایل، تسلیم، decease، غارغار.
- کاج برای, شدنیوزیلند, غش, درد, آرزوی, گرسنگی.