نزدیک مترادف
نزدیک مترادف اسم فرم
- پایان نتيجه پایان، فسخ، توقف، حل و فصل، دستاورد، تحقق، consummation، انقضا، denouement، گرگ و میش، مرگ.
نزدیک مترادف دهيد فرم
- تقریبا, فقط در مورد تقریبا همه اما در اکثر موارد، تقریبا نزدیک به.
نزدیک مترادف صفت فرم
- ، فشرده متراکم serried فشرده، تنگ، متراکم، شلوغ، بسته بندی، فشرده، مسدود، clotted، ضخامت.
- در نزدیکی.
- دقیق دقیق تحت اللفظی، درست است، کلمه، کامل، همه، را بسیار دقیق، دقیق، دقیق، زحمت کش، سخت، دقیق، شدید، جستجو، قصد.
- سقوط شب،, نزدیک, در دست بسته، مجاور لمس کردن پیوسته پروگزیمال, تقریبی, مرز, مجاور مجاور.
- صمیمی دوستانه متفقین، محبت، گرم، پیوست، شرکت، وفادار، با محبت، عزیز و گرامی.
- مرتبط متصل آشنا، صمیمی، پیوست، متفقین، نزدیک، اختصاص داده شده، دوستانه.
- مرموز، محتاط در سخن، closemouthed، کم حرف خبر؟، سکوت مرموز، به وسیلهی، مختصر، موجز، unrevealing، محتاط.
- نزدیک, در دست, در مجاورت نزدیک, بعدی, فوری, دستی, راحت.
- نزدیکی پروگزیمال،، بعد به تقریبی زیر مجاور مجاور، همسایه, نزدیک, مماسی، پیوسته، لمس کردن، قریب الوقوع است.
- هوا، بیمار تهویه، گرم خفقان و کپک، های قدیمی، محافظه کار، أنفنتلتد، گرم، مرطوب و سرد، اختناق، ناراحت کننده است.
نزدیک مترادف فعل فرم
- تعطیل قفل ایمن پیچ، مهر و موم، نوار.
- خاتمه نتیجه گیری پایان، بس، پایان، انجام، رسیدن، تحقق، برآورده، توقف، قطع.
- رویکرد حرکت به سوی، قرعه کشی نزدیک به، در پیشبرد، را برای بستن در، برای هدایت، برای سر.
- مانع پر کردن، مسدود کردن محصور، زندانی، قفس، نوار، خفه کردن، سد، مانع، مانع.
- متحد پیوستن، یکی شدن، متحد، پیچیدهتر، ادغام، اتصال، تحکیم، یکپارچه، متحد کردن زن و شوهر.