کوه مترادف
کوه مترادف اسم فرم
- جرم، شمع و فراوانی و انباشت و اقیانوس، تن کشت، سرریز pileup.
- نصب.
- کوه.
- کوه، افتخاری ارتفاع آلپ، ارتفاع، احمقانه، اوج، tor، صخره، بوت، محدوده.
کوه مترادف فعل فرم
- افزایش رشد، اوج، تشدید، شمع تا افزوده شدن، تجمع، بالا بردن، بزرگ، تقویت، به دست آوردن، تورم، ضرب.
- صعود افزایش صعود، بالا برود، مقیاس، clamber، shinny.