آشنا مترادف،


آشنا مترادف، صفت فرم

  • خجالتی بازنشستگی با احتیاط، احترام، محتاط، هوشیار.
  • دور, رسمی.
  • فوق العاده قابل توجه، غیر معمول، نادر شگرف، حيرت آور، غیر معمول، فوق العاده، بی سابقه.
  • نادان بی تجربه، ماهر، سبز، نا آشنا.
  • نادان، ناآگاهانه، غافل.

آشنا مترادف