استاد مترادف،


استاد مترادف، اسم فرم

  • آماتور, مبتدی, tyro, گرینهرن،, bungler.
  • وابسته پیرو ادم پست و حقیر، دستیار.
  • کپی، فکس، تولید مثل، ماکت.

استاد مترادف، صفت فرم

  • ، ماهر، بی کفایت نا مناسب، ناشایست،.
  • وابسته، کمکی، دستیار.

استاد مترادف