استاد مترادف


استاد مترادف اسم فرم

  • استاد.
  • اصلی، نمونه, صورت, کلید, منبع, سرچشمه.
  • محقق، معلم، مربی، معلم، استاد دانشمند، دان، پروفسور.
  • معلم معلم معلم، مربی، وکیل، راهنمای، مشاور، pedagogue، استاد، معلم، schoolmaster، مدرس، توانی، مربی.
  • پیشرو، هرالد، منادی، گوینده، outrider، آشر، proclaimer، مسنجر، پیشآهنگی، مخبر، خبرنگار، ترومپت، فرستاده، فال، تاجی، پيش آگهي، نشانه، ثبت نام، پیش بینی.
  • کارشناس متفکر اقتدار، حرفه ای، نابغه، هنرمند، صنعتگر، استاد، impresario، هنرمند، دارای ذوق هنری، تکنسین.
  • کنترل کننده، مدیر، فرماندار، رئیس، سر، کاپیتان، رئیس، headman، صاحب، رهبر، اصلی، برتر، نویسنده، مدیر، صاحب, صاحب, کارفرما.

استاد مترادف صفت فرم

  • رئیس, سر, اصلی, اول, مرکزی, اولیه, مهمترین, عالی, برترین, غالب, فرمانده, کنترل منجر.
  • کارشناس معتبر حرفه ای تجربه، انجام شده، مهارت، تجربه، ماهر.
استاد لینک های مترادف: استاد, صورت, کلید, منبع, سرچشمه, صاحب, کارفرما, رئیس, سر, اصلی, اول, مرکزی, اولیه, مهمترین, عالی, غالب, فرمانده,

استاد مترادف،