اصلاح مترادف،


اصلاح مترادف، اسم فرم

  • تضعیف بدتر، استیصال، فرسایش.

اصلاح مترادف، فعل فرم

  • بدتر، تضعیف، آلوده، debase.
  • دور انداختن زباله رها، غفلت، رد، از دست دادن.

اصلاح مترادف