باریک مترادف،


باریک مترادف، صفت فرم

  • capacious, جادار, کافی, بزرگ.
  • فراوان بزرگ قابل توجهی، لیبرال، فراوان است.
  • لیبرال broad-minded روشنفکر، تحمل.
  • چاق و چله دلپذیری ضخیم، وسیع، گسترده است.
  • گسترده چربی ضخیم، گسترده است.

باریک مترادف، فعل فرم

  • فربه، گسترش، به دست آوردن، تورم است.

باریک مترادف