باریک مترادف
باریک مترادف صفت فرم
- باریک باریک، نازک، تنگ، مخروطی threadlike، خوب، یدکی، اندک است.
- باریک، نازک، باریک، thready، دارای، لاغر، یدکی، اندکی، ضعیف شده.
- بی اهمیت اندکی ناچیز، کوچک، ناچیز، متواضع، بلند و باریک، شکننده، فقیر، کوچک.
- متعصب، لیبرال، کوته فکر، small-minded، کوچک، گرایش، جزئی، prejudiced، تحمل، خرده.
- محدود، circumscribed خود، قرارداد، محدود، محدود، مقید، دوباره، تنگ، incapacious، بسته، محدود، pinched.
باریک مترادف فعل فرم
- slenderize کاهش از دست دادن, لاغر کردن، محدود، قرارداد، مخروطی.