بیدار مترادف،


بیدار مترادف، صفت فرم

  • ««بي توجهي، خاموش نگهبان.
  • تعدیل سرکوب انتخابشان، خفه کردن، آرامش، بیدار.
  • خواب، ناخودآگاه بیرون، نشان دادن، slumbering، چرت زدن.

بیدار مترادف