تلخ مترادف،
تلخ مترادف، صفت فرم
- بی ضرر، غیر سمی، غیر سمی.
- خوش خیم، شاد، دوستانه، گرم،, آفتابی آرام.
- سرحال و دوستانه و آرام، خیریه، نوع.
- سرحال، مهربان، دوستانه، گرم، محبت.
- سطحی, خفیف, خوش خیم, قابل درمان است.
- شاد, روشن, گلگون, امیدوار کننده است.
- شاد، بسیار دلگرم کننده، joyous، لذت بخش است.
- شیرین، شیرین، honeyed.
- عجیب اسراف زیاده مزین, لوکس, مخمل خواب دار.
- پوشیده از سبزه، سرسبز، شکوفایی، انبوه.