رها کردن مترادف،


رها کردن مترادف، اسم فرم

  • صعود, معراج, افزایش, ارتقا, شیب.

رها کردن مترادف، فعل فرم

  • ادامه حفظ، دنبال درگیر، متعهد، فرض کنیم.
  • جمع آوری، بلند کردن، جمع آوری، دور.
  • حفظ باقی بماند، سرمايه بخشيد، نگه داشتن گیره، اصرار دارند.
  • چسبیده به باقی می ماند, ادامه, مراقبت, رعایت.

رها کردن مترادف