رها کردن مترادف


رها کردن مترادف اسم فرم

  • جسم کوچک کروی قطرات، قطره، قطره قطره، قطره لکه، اشک، مهره، مروارید، حوزه.
  • ذرات ذره، اره، driblet، کرم dab، لیسیدن، داش، ردیابی، لمس، smidgen، درام، مدارك.
  • پاییز غوطه شیرجه، زمین، شیب، تبار، کاهش، پرتگاه، جمع و جور، شیب، تمایل، شیب.

رها کردن مترادف فعل فرم

  • آزادی، اجازه سقوط اجازه رفتن به پایین، روگرفت.
  • اخراج، آتش، تخلیه، اجازه دهید، دراز کردن آزادی و صندوقدار و گونی و می تواند، گزاف گویی.
  • ارائه ترک، دست، سپرده، محل قرار داده، consign، را، انتقال.
  • انتشار رایگان، نجات، disentangle، خلاص، آزاد، ارائه، disembarrass، آزادى، disencumber.
  • تسلیم مخدوم دست، ترک، رها، چشم پوشیدن از، عملکرد، ترک، استعفا، بجنگيد، توقف، بس.
  • توقف داد تا بس، با انجام می شود، بجنگيد، رها، اخراج، ترک، مخدوم، عملکرد، چشم پوشیدن، تسلیم، نفی، abjure.
  • فروپاشی سقوط سرنگونی، جست و خیز کردن، sprawl، تلو تلو خوردن, تلو تلو خوردن، زمین، بنیانگذار، ضعیف، غش، پرچم، wilt، weary.
  • قطره قطره، خرده خرده پیش بردن نشت، نم نم، burble، موج دار شدن، فیلتر، دید، تقطیر، ریختن.
  • نفی رها بردارند، forswear، abjure، ترک، jettison، رد، چشم پوشیدن، دور انداختن، disavow، apostatize، رد، غفلت، برانند،.
رها کردن لینک های مترادف:

رها کردن مترادف،