مشروط مترادف،


مشروط مترادف، صفت فرم

  • برنامه ریزی، مرتب، ساختگی و لازم شده برونزا, پیش بینی.
  • معين، خاص، طبقه، مستقل، مطلق، اطمینان حاصل کنید.

مشروط مترادف