مشروط مترادف
مشروط مترادف اسم فرم
- گروه بدن معینیت، هیئت، ظرفیت، حد نصاب، ماموریت، نیروی کار.
مشروط مترادف صفت فرم
- نامشخص اتفاقاتی تصادفی، موقت، مشروط، ممکن است، شانس، غیر منتظره تصادفی پیش بینی نشده گاه به گاه, نمونه،.
- نامعلوم، نامشخص است، مشروط، واجد شرایط موقت, نا مشخص، محدود، محدود, امتحانی, وابسته است.