معقول مترادف،


معقول مترادف، صفت فرم

  • غیر حساس، unfeeling، بی حس، anesthetized، desensitized، deadened.
  • غیر قابل مشاهده, unappreciable, نامرئی, غیر ممکن است.
  • غیر منطقی، مجنون غیر عقلانی نسنجیده، prejudiced.
  • فوق العاده بیش از حد, زیاد, وجدان, عجیب و غریب.
  • مبهم متراکم، ضخامت غیر منطقی، scatterbrained، غیر عملی.

معقول مترادف