معقول مترادف


معقول مترادف صفت فرم

  • حساس واکنش بازتابی، پاسخگو، آگاهانه، حساس حساس در معرض آسیب دیده، زنده به فوق حساسيت, مناقصه.
  • حساس.
  • خوب متوسط عادلانه، متواضع، فقط قابل تحمل, مناسب, مناسب، قابل قبول، عادلانه، ارزان، مشروع.
  • دانا، باهوشتر، دانستن، عاقل، هشدار، هوشمند، منطقی، زیرک، روشنگری، canny، نگرفت، معقول، منطقی، عاقل، صدا، تیز، قادر، مشتاق، سیج.
  • چشمگير قابل تحسین، قابل تصور، چیزی قابل لمس، ملموس، قابل توجهی، قابل توجهی، قابل تشخیص، آشکار، آشکار، آشکار است.
  • گویا معتبر در نظر گرفته، محتمل، منطقی، سر، صدا، متفکر و روشنفکر، نگرفت.
معقول لینک های مترادف: مناقصه, حساس, مناسب,

معقول مترادف،