هوشمند مترادف،


هوشمند مترادف، اسم فرم

  • مرهم، راحتی، anodyne، آرامش، easement، مرهم.

هوشمند مترادف، صفت فرم

  • آهسته، ضعیف و بی دست و پا، توقف، معلول.
  • احمق، کسل کننده، آهسته، مبهم و simple-minded است.
  • احمق، کسل کننده، کسل کننده witted، مبهم، نادان، بی اطلاع است.
  • خفیف و ملایم و نرم, مطلوب, متوسط.
  • دادن، کهنه، frowzy، بی عرضه، درهم و برهم.

هوشمند مترادف، فعل فرم

  • تسکین، تسکین، سهولت، palliate و آسایش.

هوشمند مترادف