هوشمند مترادف


هوشمند مترادف اسم فرم

  • نیش پنگ خراش، خراب، درد، غم و اندوه، رنج، ازار، زجر، زخم، صدمه دیده است، بنا، توهین.

هوشمند مترادف صفت فرم

  • تر و شیک، شیک، صنوبر، تر و تمیز، شیک، شیک, تمیز, قشنگتر.
  • روشن هوشمندانه فهیم، دانا، مشتاق، sharp-witted، perspicacious، هشدار، سریع، تبعیض آمیز، دانستن، آگاه، آگاهانه، هوشمند، خوش فکر و تحصیل کرده، روشن.
  • سریع هوشمندانه مشتاق، تیز، زیرک، تیز هوش، سر به بالا، هشدار، هوشمند، روشن، adroit، ماهر، canny محتاطانه عاقلانه معقول, بافکر است.
  • سریع، پر جنب و جوش، با هوش، زیرک، شدید، پر انرژی، فعال، روحیه.
  • شدید،، خشن، دردناک، سوزش تیز، مشتاق سیخ زنی.

هوشمند مترادف فعل فرم

  • نیش صدمه دیده است، درد، سوراخ، شل، prick، درد، سوختگی، نیش، سرمازدگی.
هوشمند لینک های مترادف: قشنگتر,

هوشمند مترادف،