کل مترادف،


کل مترادف، اسم فرم

  • بخش عنصر ذرات، قطعه، کسر، بخش.

کل مترادف، صفت فرم

  • بیمار maimed ناسالم، لنگ، بیمار.
  • جزئی، ناقص، پارهای، تقسیم شده است.
  • شکسته مجروح معیوب، آسیب دیده، ویران شده است.
  • ناقص, جزئی, کاهش, کاهش وجود ندارد.

کل مترادف