کل مترادف
کل مترادف اسم فرم
- تمامیت مجموع کليت جمع کل فله، توده، گروس، همه، خلاصه.
- نهاد، سیستم، گروه، وحدت، انتگرال، مجموعه، کلیت، ائتلاف، جهان.
کل مترادف صفت فرم
- صدا، دست نخورده در یک قطعه unhurt ناگسستنی سالم، کامل، نعناع، unimpaired، تعرض مصون است.
- هیل، سالم و شدید و قوی، خوب، بهتر، شفا و بهبود و قوی، صدا.
- کامل کل کل، کامل، livelong، unabridged، کامل، فراگیر، عمومی، انتگرال، دانه، دست نخورده از یک قطعه، undivided ناگسستنی موحد، مجرد.
- کل کامل undivided، انتگرال، کامل، مجموع ناخالص، کل، خوارى، unabridged، قطع نشده است.