کهنه مترادف،


کهنه مترادف، اسم فرم

  • مبتدی، tyro، نوچه، شاگرد.

کهنه مترادف، صفت فرم

  • ، پیوست شیک دبون ایر, جدید, صنوبر.
  • سبز بی تجربه و خام، unschooled.
  • سخاوتمندانه، قابل تحسین، spendthrift.
  • فعلی و به روز و مدرن, جدید, مد روز.
  • مدرن, اخیر, فعلی و جدید, به روز, به voguish, مد روز.

کهنه مترادف