گسترده مترادف،
گسترده مترادف، صفت فرم
- باریک،, تنگ, بلند و باریک، باریک تنگ، pinched.
- بسته شده مهر و موم شده، خاموش، stenotic باریک.
- تخصصی، محدود، محدود، متمرکز شده است.
- تنگ کوچک باریک، جمع و جور، کوچک، فشرده.
- دقیق, خاص.
- غیر معمول و منحصر به فرد و محدود, نادر, ویژه, باطنی.
- محدود شامل انتخاب منحصر به فرد، محدود، محدود، جدا شده است.
- محدود, محلی, پراکنده, باریک circumscribed خود، محدود.
- محدود، محدود، محدود، محدود، محدود است.
- محفوظ است، کم حرف، مهار، سرکوب، درون گرا.
- منحصر به فرد، محدود، محدود، خاص، preclusive.
- نزدیک, در داخل, مرکزی.
- کوچک و باریک و محدود، قلیل، تنگه.
- کوچک, محدود, باریک, لاشی.