آورد مترادف


آورد مترادف فعل فرم

  • انتقال را خرس، حمل و نقل، مسافت، بسته، حرکت، ارائه، همراه، انجام، سرب، حمل، بلند، واکشی، بازیابی.
  • علت اثر، در نتیجه تولید، افزایش به فرصت, ایجاد, را, به کمک، تحمیل، انتقام.
  • متقاعد القاء، بی درنگ، حرکت، نفوذ در نوسان بودن، شیب، دور، خواهیم، وادار، نیروی، را در مورد علت، را به پاس، تولید، اثر، effectuate، منجر به تولید منشا ایجاد فرصت، انجام.
آورد لینک های مترادف: ایجاد, را,