اجرا مترادف


اجرا مترادف اسم فرم

  • جریان جنبش، شار، حرکت رفت و برگشت، موج، البته، فعلی، جریان، راش، عبور.
  • سری، جانشینی، دنباله، پیشرفت، البته، دور، چرخه، دهانه، طلسم، دوره، فصل، تقلا، روند، گرایش، خم، تعصب، رانش، البته، جهت.
  • نوع کلاس سفارش، نوع، مرتب کردن، انواع، مجموعه، شخصیت، گروه، سخنرانان، گونه، تمبر، نام تجاری.
  • ها گریز، عقب نشینی، طلایه دار عجله، فاصله، اشک، مسابقه، با حداکثر سرعت دویدن، تنه زدن، قنتر، صدای یورتمه رفتن اسب، gallop.

اجرا مترادف فعل فرم

  • انجام انجام اثر، انجام، انجام، رسیدن، ورزش، کامل، تحقق، تخلیه، مسلما، اداره، اعمال، تعقیب، نهایی.
  • تابع انجام برو، کار، عمل، رفتار، عمل، دستکاری، مدیریت، تنظیم، رسیدگی.
  • تعقیب دنبال آهنگ، آهنگ پایین، دنباله، به دنبال، شکار، شکاری، اجرا به زمین، پیشی.
  • جریان جریان عجله، موج، پور، روان، نشت، سیل، خیط و پیت کردن، البته، قطره، نشت، خونریزی، عرق، خیس، گریه کردن.
  • فرار عقب نشینی پرواز، پیچ، جست و خیز، پاک، برش گشاد، را خاموش، برش و اجرا، decamp، است.
  • قرار دادن به مرگ, کشتن, اعزام.
  • مدیریت مستقیم کنترل، حاکم، انجام، تنظیم، حمل، نظارت، نظارت، اداره، superintend، متفکر، منجر شود.
  • مسابقه سرعت با حداکثر سرعت دویدن، عجله، فاصله، اشک، نیزه، ها، گریز، لیز خوردن، پرواز، چشمه، زیپ، hotfoot آن.
  • مقایسهٔ تحقیر مستهلک، تنزل، debase، بی اعتبار، پاكدامن، malign، تهمت، خاک، بد گویی کردن از.
  • گسترش رسیدن، کشش، برو، محدوده پوشش، ادامه، ادامه، تحمل، گذشته، باقی بماند، باقی می ماند، اقامت، نگه دارید.
اجرا لینک های مترادف: کشتن, اعزام,