از روی لئامت دادن مترادف


از روی لئامت دادن مترادف اسم فرم

  • وظیفه تخصیص، ماموریت، وظیفه کار، کارهای عادی و روزمره، طلسم، تکان دادن.

از روی لئامت دادن مترادف فعل فرم

  • محدود محدود، محدود، محدود، straiten کم, خرج کردن, خراش، scrimp، وادار.
از روی لئامت دادن لینک های مترادف: خرج کردن,

از روی لئامت دادن مترادف،