استفراغ مترادف


استفراغ مترادف فعل فرم

  • استفراغ.
  • فوران belch اخراج، تخلیه، خارج، پشت سر هم جلو، روان، موج چهارم، disgorge، eruct eructate جلو جریان جت، چشمه.
  • کناره گیری رنگ ابی تیره retch، قی کردن، تف، با فشار خارج کردن، upchuck، تمرین، disgorge، regorge، برف.
استفراغ لینک های مترادف: استفراغ,