ایستاده مترادف


ایستاده مترادف اسم فرم

  • اعتبار پست، شهرت، وضعیت افتخاری, اهمیت, اهمیت، توجه، عزت، احترام.
  • رتبه وضعیت جای پا, محل, موقعیت، دولت، درجه، کالیبر، طبقه بندی، وضعیت، قرار دادن.
  • سیاست موقعیت استقرار، پلت فرم، موضع، نقطه نظر، نظر، نگرش، اعتقاد، آن.
  • موقعیت, کانون, نقطه, محل, ایستگاه، پست، سایت، زمین، قرار دادن، مکان.

ایستاده مترادف فعل فرم

  • تحمل، ارسال به رنج می برند رعایت قرار داده تا با، تحمل، را، صورت، معده، خرس، بروک, حفظ, آب و هوا، مقاومت در برابر.
ایستاده لینک های مترادف: اهمیت, محل, موقعیت, نقطه, محل, حفظ,

ایستاده مترادف،