باز کردن مترادف


باز کردن مترادف اسم فرم

  • ابتدا، پرلود، شروع، شروع، سحر، فرصت، مناسبت، شانس، جای خالی.
  • سوراخ فاصله، دیافراگم، پاساژ نقض، روزنه، شقاق، فاصله، گریز، شکاف، شکاف، خلیج، chink، شاید.

باز کردن مترادف فعل فرم

  • استراحت.
  • توضیح می دهد.
باز کردن لینک های مترادف: استراحت,

باز کردن مترادف،